روحانی که در مشهد سخنرانی می کرد آنقدر عصبانی و ناراحت بود که هی لکنت به زبانش می افتاد و من نگران که الان سکته خواهد زد.
او می گفت و مرزهای پفیوزی سیاسی را آرش وار میدرید و من از دور هی فحش می دادم که بنظرم در این لحظات و در مواجهه با این حضرات جز به فحش کارگر نیفتد و تن آدمی را جلا ندهد.
با خودم می گفتنم این بشر که بنا به گفته ی زمین و آسمان برنده ی جدال 96 خواهد شد چرا انتحار می کند و زده است به سیم آخر...
نکند به او آمار داده اند که آمارها رو به رئیسیست و ما نمی دانیم و اوگفته یا شانس یا اقبال یا می کشیم یاکشته می شویم و به این روز افتاده ...
اما نه...
روحانی برنده ی انتخابات است ..بلاشک...
انگار روحانی که خسته از شلختگی کار سخت اجرایی چهار ساله و یکه و تنها در دولت هزار قبیله گیر کرده باشد...
که اگر که نیایدشکست کل جریان و اگر بیاید بسان خر در گل مانده ...